خدماتی که فناوریهای جدید در قالب ابزاری همچون اینترنت، ماهواره، خطوط تلفن، اپراتورهای تلفن همراه و ...برای ما فراهم کرده اند غیرقابل انکار است. اما همراه با ورود هر کدام از این ابزار سؤالاتی اساسی و ریشه نیز برای فرهیختگان هر جامعه ای با هر مسلک و مرامی قابل طرح است. سؤالاتی از این دست که آیا اساسا نوع مواجهه با ابزار جدید ارتباطی چیست و چگونه باید با آن برخورد کرد؟ آیا استفاده از این ابزار به هر نحو ممکن شایسته است؟
آیا به صرف دارا بودن برخی از فوائد می توان از معایب آن به طور کلی چشم پوشی کرد؟
یا اینکه باید آنرا به خاطر همان معایبی که دارد به دیوار کوبید و با آن برخوردی سلبی انجام داد؟
آیا جوامع مختلف ورود این ابزار را در قالب ساز و کاری معین تعریف می کنند یا به صورتی لجام گسیخته آن را در اختیار تک تک افراد بشر قرار داده و به پیامدهای مثبت و یا منفی آن توجهی نمی کنند؟ با توجه به تأثیر گذاری مثبت و منفی عمیق رسانه بر فرهنگ و امنیت و افکار جوامع آیا می توان ورودیهای رسانه را به صورت گتره ای به روی آنها گشود؟ اساسا چه تعریف مدون و قابل اجرا برای تعامل با رسانه ها ارائه شده است؟ آیا در کشور ما سیاستی تعریف شده ومقبول و مدون و قابل اجرا در این باره وجود دارد؟ متولیان فرهنگی کشور ما در فضای کنونی جامعه که در سطح بین المللی دارای حساسیت های ویژه و منحصر به فردی است چه تعریفی را از کارکردها و اهداف دراز مدت و کوتاه مدت رسانه ارائه کرده اند؟ این دست از سؤالات بعضی از دغدغه هایی است که ممکن است عده ای بدان اندیشیده و در صدد باشند که موضوع را به صورت جدی تری دنبال کرده و پاسخهایی برای آن بیابند و نیز می تواند مقدمه ای باشد بر آنچه که درادامه خواهد آمد.
در این ایام شاهد ورود اپراتور سوم تلفنهای همراه هستیم که ظاهری دلفریب و جذابتر از همنوعان پیشیناش و در قالب خدماتی نوین مانند امکان ارتباط تصویری در صدد جلب مشتریان خویش است. مدیران رایتل آنچنان سخن از رایتل بر زبان می آورند که گویا نمیدانند که رایتل میتواند چه فاجعه فرهنگی برای جامعه ما به بار آورد. این مدیران معترفند که قلبشان برای سلامتی اخلاقی جامعه نیز میتپد و نگران پیامدهای تحفه جدیدشان هستند و برای پیامدهای منفی آن تدبیرهایی اندیشیدهاند. ولی ای کاش اعتراف می کردند که راهکارهایی که آنها برای مواجه با آن ارائه میکنند تنها توجیهاتی است که می تواند به عنوان سرپوشی برای رسیدن به سودهای میلیاردی آنها باشد. آنها به گونهای پاسخ میدهند که گویا مخاطبانشان چیزی از تکنولوژی نمی دانند و باید با تکنولوژی و فوائد آن آشنا شوند. آن مدیران پاسخ نمیدهند که اگر یک جامعه به انحطاط اخلاقی کشیده شود آیا باز هم وجود این تکنولوژی ضروری است؟
می گویند اپراتور ما به گونه ای است که اگر نخواسته باشی از ارتباط تصویری استفاده کنی، میتوانی آن را قطع کنی که البته این هم از آن حرفهاست! آیا می توان با کلماتی جذاب و تبلیغ گونه فروپاشی خانواده ها را نادیده گرفت؟! آیا آنها نمی دانند که اپراتورهای سابق چه بر سر جامعه آورده است؟ آقایان مدعی اند که ما در صدد فرهنگ سازی نیز هستیم، اما سوال اینست که مگر فرهنگ سازی یک شبه اتفاق می افتد؟ آیا اساسا همه کاربران این ابزار فرهنگ پذیرند؟ این مانند آنست که تریاک را در دسترس همه کس قرار بدهیم و بعد توصیه کنیم که از آن بجا و صحیح استفاده شود! یا کبریتی را به کودکی داده و از او بخواهیم که از کبریت بجا و صحیح استفاده کند! با کمال تأسف باید گفت که امروزه ما فرهنگ را نمی سازیم بلکه این ابزار جدید هستند که فرهنگ ما را می سازند. سخن از فرهنگ سازی سکه رایجی شده که هر کسی از آن سخن بر زبان می آورد ولی در عمل هیچ اقدامی را مشاهده نمی کنیم.
به نظر ما مشکلات اخلاقی و رفتاری که توسط بعضی از سوء استفاده گران بر جامعه ما تحمیل می شود با ورود این ابزار به اوج خود خواهد رسید.
گذری کوتاه بر تأثیرات اپراتورهای سابق در مدارس و دانشگاهها عمق فاجعه را نشان میدهد. ای کاش آماری از بزهکاریها و انحرافاتی که از طریق این ابزار بوجود آمده است در اختیار این مسئولین قرار می گرفت تا حداقل کمی محتاطانه و سنجیده تر عمل کنند.
تأکید میکنم که ما مخالف ابزار ارتباطی نیستیم اما معتقدیم که باید دانست که کانونهای گرم بعضی از خانواده ها که به سردی می گراید ریشه در تسلیم شدن محض در مقابل بعضی از این ابزار دارد. باید از خود پرسید که چرا باید جوانان و نوجوانان ما قربانی زیاده خواهی و آمال و هوس های سرمایه داران شوند؟
باید ترسید ازاینکه مبادا روزی یکی از عزیزان ما به هر دلیل قربانی تصمیم های نادرست پول پرستان شود. با ورود رایتل به درون خانواده ها دیگر نمی توان برای کودکان خردسال خود قصه شنگول و منگول و حبه انگور را تعریف کرد زیرا ما به اسم تکنولوژی و ارتباط تصویری، خودمان اجازه ورود ابزاری را به درون خانه داده ایم که می تواند گرگهای به مراتب درنده تری را نه تنها به جان کودکانمان بلکه به جان تمام افراد خانواده بیندازد. غنچه های زندگی ما حق شکفتن دارند بیایید مانع شکفتن آنها نشویم.
سید مرتضی موسوی
کارشناس مشاور خانواده
منبع:سایت سراب رایتل